«ح. ف. ه» در ادامه دفاعیات خود گفت: در ماجرای صدور چک مرتضوی از قیمت ین اطلاع نداشت و او نیز از طریق کارشناسان قیمت میگرفت و بعد از صدور چک نیز وی چک را امضاء کرد و تحویل داد. اینکه عدد بالا یا پایین نوشته شده است چیزی است که خودشان استعلام کردند.
وی اضافه کرد: نماینده دادستان برای اثبات ادعای خود گفته است که همکاران مرتضوی اعلام کردهاند شرکتهای موجود در لیست واگذاری سودده بوده و در این ماجرا مراحل قانونی طی نشده است.
این متهم پرونده نفتی افزود: آقای مرتضوی زمانی که این تفاهمنامه امضاء شد، تازه به مجموعه تأمین اجتماعی رفته بود و از گفتوگو با وی متوجه شدم اطلاعی از شرکتها ندارد و حتی آدرس شرکتها را نمیدانست و از کارشناسان مشاوره میگرفت. آیا درست است برای اینکه خود را پاک کنیم، هر شهادت غلطی را بدهیم؟ البته همانطور که نماینده دادستان نیز گفت در این تفاهمنامه خیلی از مقررات رعایت نشده است.
نجفی نماینده دادستان نیز در پاسخ به اظهارات متهم ردیف سوم گفت: اینها غلط نیست؛ بلکه گزارشات سازمان تأمین اجتماعی و مستند به قانون است.
«ح. ف. ه» در ادامه به منابع دریافتی از زنجانی اشاره کرد و گفت: پایان سال 88 که عضو هیئت مدیره شرکت قدیر بودم، آقای زنجانی در دادن پاداش و عیدی آخر سال به پرسنل خود با مشکل مواجه شده بود. از من کمک خواست و تا حدی توانستم به او کمک کنم و او نیز در ابتدای سال 89 دیون خود را پرداخت کرد.
وی افزود: زنجانی اعلام کرد که 5 میلیون یورو در حساب شما منظور می کنم تا بدهیهای شما را پوشش دهد. همین اتفاق نیز افتاد و مبلغ در حساب نزد خود زنجانی منظور شد اما پولی ندادند. همچنین زنجانی یک تخفیف خوب برای بانک ملت گرفته بود و از آن محل 4 میلیارد تومان به حساب من نزد خودش واریز کرد و همه اینها عملیات دفتری بود و در اصل چیزی پرداخت نشده است.
متهم ردیف سوم افزود: دریافتهای من همه به عنوان بدهی بوده و مربوط به سالهای 88 تا 90 است و همانطور که زنجانی اعلام کرده، اینها مربوط به سود بازرگانی اقدامات قبل از سال 91 بوده است و او چیزی از اموال خود را به نام من نزده و مدرکی هم در این ارتباط وجود ندارد.
«ح. ف. ه» یاد آور شد: قبل از بازداشت تهدید کردند که اگر این بدهی را ندهم بازداشت میشوم. به همین خاطر چک دادم و ساختمان در حال ساختی هم که داشتم به یکسوم قیمت فروختم. دو روز بعد از دادن چکها بازداشتم کردند و از آنها خواستم قول بدهند که چکها برگشت نخورد اما چکها را هم برگشت زدند.
در ادامه جلسه بیست و سوم و پس از اعلام 15 دقیقه تنفس از سوی قاضی صلواتی متهم سوم پرونده نفتی در پاسخ به سؤال قاضی دادگاه مبنی بر خرید یک دستگاه بنز اس 500 توسط زنجانی برای وی گفت: بدهی من به زنجانی از سال 88 و 89 شروع شده است. پول بنز اس 500 را در حدود 200 میلیون تومان زنجانی داده و خودم نیز یک بنز داشتم که آن را فروختم.
قاضی صلواتی خطاب به متهم گفت: شما به همراه زنجانی به مالزی میروید و عضو هیئت مدیره بانک اف. آی. آی. بی میشوید و براساس اظهارات مسئولان بانک ملت اداره این بانک بر عهده شما بوده است.
متهم پاسخ داد: من عضو هیئت مدیره بانک اف. آی. آی. بی نبودم و حتی یک مورد وجود ندارد که در خصوص این بانک کاری ندارم.
قاضی صلواتی در ادامه خطاب به متهم گفت: با اشاره به آشنایی با مدیرعامل وقت بانک ملت شما در جهت 60 درصد سهام بانک اف. آی. آی. بی به بانک ملت تلاش کردید و در نتیجه قرارداد مورخ 26 تیرماه 90 توسط شما به عنوان عضو هیئت مدیره به امضاء میرسد.
متهم پاسخ داد: آقای (د) را از سالهای قبل میشناختم و چندین بار از من خواسته بود مسئولیت معاونت تحقیق و توسعه را برعهده بگیرم اما نپذیرم. قبل از اینکه بخواهم زنجانی را با آقای (د) آشنا کنم آقای (د) از طریق صرافی و بانک ملت با زنجانی کار میکرد و خودشان پیش زنجانی رفته بودند و بعد از تحریمها دنبال خرید بانک بودند و این قضیه ربطی به من نداشت.
قاضی صلواتی بار دیگر خطاب به متهم گفت: از قبل با آقای (ش) و (د) آشنا بودید و در فروش 60 درصد سهام بانک اف. آی. آی. بی به بانک ملت تلاش مؤثر کردید.
متهم پاسخ داد: چنین تلاشی نکردم.
رئیس دادگاه خطاب به متهم گفت: اگر تلاش نکردید چرا 5 میلیون یورو بابت این کار دریافت کردید.
متهم پاسخ داد: آقای زنجانی گفت این مبلغ را می دهم اما نداد.
قاض صلواتی خطاب به متهم گفت: چطور میتوانید این موضوع را تأیید کنید؟ اگر پول را نگرفتی چرا به مالزی رفتی و صورت جلسه را امضاء کردی؟
متهم پاسخ داد: اگر با زنجانی به مالزی رفتم به خاطر مشورت دادن بود.
قاضی صلواتی گفت: شما با زنجانی به مالزی رفتید و قرارداد را امضاء کردید و این به خاطر آشنایی شما با آقای (د) بود.
متهم افزود: من پولی نگرفتم و این موضوع صحت ندارد.
قاضی صلواتی خطاب به متهم گفت: با این حساب بهصورت مجانی برای آقای زنجانی کار میکردید.
متهم پاسخ داد: وقتی به او بدهکار شدم در اصل مجانی کار میکردم.
قاضی صلواتی در پایان خطاب به «ح. ف. ه» گفت: حرفهایت صداقت ندارد.